Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (7882 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
antisubmarine barrier
U
مانع ضد زیردریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hedgehog
U
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs
U
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
Other Matches
submarine havens
U
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
conventional submarine
U
زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
subroc
U
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
antisubmarine screen
U
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
submarine boat
U
زیردریایی
antisubmarine
U
ضد زیردریایی
alvin
U
یک نوع زیردریایی
aluminaut
U
زیردریایی الومینیومی
albacore
U
زیردریایی الباکور
antisubmarine
U
مخرب زیردریایی
anti submarine
U
هواپیمای ضد زیردریایی
albacore
U
نوعی زیردریایی
lifeguard submarine
U
زیردریایی نجات
killer submarine
U
زیردریایی شکاری
subsurface
U
زیردریایی زیرابی
submarine chaser
U
ناوچه ضد زیردریایی
tinfish
U
موشک ضد زیردریایی
nuke
U
زیردریایی اتمی
nuked
U
زیردریایی اتمی
nuking
U
زیردریایی اتمی
sills
U
پشته زیردریایی
submariner
U
خدمه زیردریایی
antisubmarine action
U
عمل ضد زیردریایی
antisubmarine action
U
مکانیسم ضد زیردریایی
silent running
U
سکوت زیردریایی
torpedoing
U
موشک ضد زیردریایی
torpedoes
U
موشک ضد زیردریایی
deep submergence
U
زیردریایی نجات
torpedoed
U
موشک ضد زیردریایی
nukes
U
زیردریایی اتمی
sqid
U
خمپاره ضد زیردریایی
torpedo
U
موشک ضد زیردریایی
antisubmarine search
U
کاوش ضد زیردریایی
antisubmarine torpedo
U
اژدر ضد زیردریایی
asroc
U
راکت ضد زیردریایی
astro
U
اژدر زیردریایی
sill
U
پشته زیردریایی
dam
U
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed
U
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming
U
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams
U
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
crest clearing
U
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
silent running
U
حرکت زیردریایی با سکوت
rescue chamber
U
اطاقک نجات زیردریایی
antisubmarine search
U
عملیات تجسس ضد زیردریایی
submarines
U
با زیردریایی حمله کردن
creeping attack
U
تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
hunting
U
شکار دشمن یا زیردریایی
air surface zone
U
منطقه عملیات ضد زیردریایی
command active sonobuoy system
U
وسیله اکتشاف زیردریایی
submarine
U
با زیردریایی حمله کردن
terne
U
نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
datum time
U
ساعت تعیین محل زیردریایی
sonobuoy
U
بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
deep submergence
U
زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
nuclear submarine
U
زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
seadata
U
اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
magnetic anomaly detection gear
U
دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
obstructor
U
وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
ocant altitude
U
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
datum
U
اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق اب
hoverting
U
ثابت ماندن در یک نقطه یا ارتفاع حفظ عمق زیردریایی
orion
U
نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
sea bat
U
نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
hunter killer
U
نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
spitting
U
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
submarine sanctuaries
U
مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
evasive steering
U
اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
balancing
U
حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
haven submarine
U
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
pull-backs
U
مانع
hurdles
U
مانع
hurdle
U
دو با مانع
hurdle
U
مانع
impeditive
U
مانع
interference
U
مانع
hurdles
U
دو با مانع
swimmingly
U
بی مانع
impediment
U
مانع
impediments
U
مانع
repellent
U
مانع
repellents
U
مانع
strait jackets
U
مانع
impedimental
U
مانع
stumbling blocks
U
مانع
stumbling block
U
مانع
hindrance
U
مانع
hindrances
U
مانع
hold back
U
مانع
massif
U
مانع
massifs
U
مانع
dike
U
مانع
degage
U
بی مانع
dead lock
U
مانع
impedient
U
مانع
in the way
U
مانع
shackle
U
مانع
shackled
U
مانع
shackles
U
مانع
shackling
U
مانع
strait jacket
U
مانع
curtains
U
مانع
barricading
U
مانع
barricades
U
مانع
barricaded
U
مانع
barricade
U
مانع
obstaele
U
مانع
encumbrance
U
مانع
encumbrances
U
مانع
clogs
U
مانع
preventive
U
مانع
clogged
U
مانع
preventor
U
مانع
clog
U
مانع
drawbacks
U
مانع
barrier
U
مانع
snag
U
مانع
snagging
U
مانع
snags
U
مانع
set back
U
مانع
hinder
U
مانع
hindered
U
مانع
barriers
U
مانع
hindering
U
مانع
hinders
U
مانع
drawback
U
مانع
hedge
U
مانع
blocked
U
مانع
restraints
U
مانع
handicap
U
مانع
baulked
U
مانع
crests
U
مانع
restraint
U
مانع
blocks
U
مانع
balks
U
مانع
baulking
U
مانع
baulks
U
مانع
hedges
U
مانع
block
U
مانع
shields
U
مانع
hedged
U
مانع
shield
U
مانع
constraint
U
مانع
masking
U
مانع
stops
U
مانع
stopped
U
مانع
balking
U
مانع
handicaps
U
مانع
stopping
U
مانع
crest
U
مانع
bars
U
مانع
pull back
U
مانع
pull-back
U
مانع
bar
U
مانع
balk
U
مانع
balked
U
مانع
obstacle
U
مانع
cresting
U
مانع
stop
U
مانع
flight
U
مانع
flight
U
مانع در دو
obstructively
U
بطور مانع
stockades
U
ایجاد مانع
hitch
U
مانع محظور
hitched
U
مانع محظور
hitching
U
مانع محظور
stockade
U
ایجاد مانع
sound barrier
U
مانع صوتی
shield
U
مانع شدن
hold-ups
U
مانع شدن
hold-up
U
مانع شدن
hold up
U
مانع شدن
resists
U
مانع شدن
restrainer
U
مانع شونده
obstacle sense
U
حس مانع یابی
blocs
U
مانع ورادع
bloc
U
مانع ورادع
bar
U
مانع شدن
sear stop
U
مانع چخماق
bar
U
مانع نوشگاه
bars
U
مانع شدن
crimps
U
مانع چروکیدن
crimped
U
مانع چروکیدن
protective barrier
U
مانع حمایتی
resisting
U
مانع شدن
preclusion
U
ایجاد مانع
shields
U
مانع شدن
obturate
U
مانع شدن
prevents
U
مانع شدن
resist
U
مانع شدن
preventing
U
مانع شدن
resisted
U
مانع شدن
prevented
U
مانع شدن
to put off
U
مانع شدن
overslaugh
U
مانع شدن
prevent
U
مانع شدن
paratonic
U
مانع رشد
crimp
U
مانع چروکیدن
natural obstacle
U
مانع طبیعی
gelandesprung
U
پرش از مانع
Recent search history
Forum search
1
این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com